خاک بر سرمان! پايتختنشينها به فريادمان برسند
مقالات
بزرگنمايي:
بيش از 13 سال آزگار است که گاه و بيگاه ميهمان استان و شهر و خانههايمان ميشود و وقتي ميآيد طعم تلخ و گسش را زير زبانت احساس ميکني.
وقتي ميآيد نفس به سختي بالا و پايين ميرود و دهان که ميجنباني زبري آن را زير زبان و دندانهايت حس ميکني.
اگر بخواهي به کنج خانه نيز پناه ببري و هرچه درز و لايها را نيز بپوشاني باز هم اين ميهمان ناخوانده روزنه ورودش را مييابد و همه جاي خانهات را پر ميکند تا در کنج اتاقکت نيز از دستش در امان نماني.
پا به سن و سال گذاشتهها که ديگر هيچ! وقتي ميآيد نفسشان به شماره ميافتد و صداي خس خس سينه پر دردشان ملودي رنج و بيتابي مينوازد.
و امروز باز هم آمد و گويا تا آخر هفته نيز خواهد ماند، اين ميهمان ناخوانده سمجِ بيرحم!
گرد و خاک را ميگويم، اين هيولاي بيشاخ و دم که وقتي آمد کوچک و بزرگ و زن و مرد و پير و جوان نميشناسد.
و گويي اين هيولا صدا را در گلوهايمان خفه کرده يا که فريادمان را گوش شنوايي نيست، که هر بار تهراننشينها تنها آمدنش را نظاره ميکنند و براي نيامدنش هيچ.
در اين 13 سال تنها وعده و وعيد شنيديم و گويي ارادهاي براي بستن راه بر اين هيولاي خاکستري نيست و پايتختنشينان تنها مدفون شدنمان زير خاک را به نظاره نشستهاند.
اگر نفت خوزستان، اين طلاي سياه، سهم تمام ايرانيان است، گرد و خاک کشنده آن نيز بايد درد و رنج و مشکل همه ايرانيان باشد.
پس پايتختنشينها به فريادمان برسند، که خاک بر سرمان شد و نفسهايمان به شماره افتاد...
-
دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۸:۲۳:۴۴ AM
-
۹۸۴ بازديد
-
فارس
-
گرد و خاک
لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/2159/