پیام خوزستان
خبرفوری بررسی می‌کند
کشیش فیزیکدان؛ آیا مسلمانان نیز قادرند روحانیون دانش‌پیشه معرفی کنند؟
دوشنبه 23 بهمن 1402 - 05:37:26
پیام خوزستان - اگر طیفی از روحانیون و سنت گرایان با علم جدید و اندیشه‌های پشت آن و تلاش‌هایی که در سیصد سال گذشته شده، به صورت دقیق آشنا شوند دیگر دوگانه "غربی‌ها و ما" را در امور سیاسی و تاریخیِ صرف که تنها در مفهوم «استعمار» متورم شده، ارزیابی نمی‌کنند و غرب را با انگ «منحط‌ها» طرد نمی‌کنند.

احتمالا مطالبی درباره آغاز جهان و مدل مه‌بانگ (بیگ بنگ) شنیده‌اید. در این مدل کیهان‌شناختی، برای جهان آغازی در نظر می‌گیرند و عمر آنرا ‌حدود 13.8 میلیارد سال تخمین می‌زنند. اینکه پیش از لحظه انفجار اولیه چه چیزی بوده و چه عواملی باعث آن انفجارِ جهان‌زا شده باشند، علم پاسخی ندارد. البته نظریه‌هایی ریاضی وجود دارد اما چون امکان راستی‌آزمایی نیست و نیز اینکه حتی نظریه‌های اثبات شده امروزی همچون کوانتوم و نسبیت نیز در آن لحظات اولیه قادر به صورت‌بندی آنچه اتفاق می‌افتد (و ما نمی‌دانیم) نیستند، ناگزیر علم با صدای بلند اعلام می‌کند که پاسخی ندارد. اما برای بعد از آن لحظه خاص، حرف‌های زیادی برای گفتن و اثبات هست که البته موضوع این نوشته نیست.
در ارتباط با موضوع آغاز جهان، احتمالا نام استیون هاوکینگ، فیزیکدان معلول و درگذشته را که در مباحث مه بانگ و سیاهچاله بسیار معروف بود، به گوش‌تان خورده است. برخی اظهارات او درباره خدا در زمان حیات و بعدش محل بحث های فراوانی بین خداباوران و غیرخداباوارن به راه انداخته بود که از این نظر شاید جزو معروف‌ترین دانشمندان شناخته شده در عرصه عمومی بود (بیشتر بخوانید).
با این‌همه، بیایید به یک واقعیت تاریخی در ارتباط با مه‌بانگ بپردازیم که شاید کمتر به آن پرداخته شده است و از منظری که توضیح داده خواهد شد برای ما ایرانیان نیز مفید خواهد بود. بسیار جالب است که اولین شخصی که در قرن بیستم با شواهد و اثبات ریاضی به وجود مه‌بانگ رسید، یک کشیش بود.

پیام خوزستان


ژرژ لومَتر (1966-1894) فیزیکدان، کشیش کاتولیک، ریاضی‌دان و اخترشناس اتریشی در سال 1927 درمقاله‌ای مطرح کرد که کهکشان‌ها در حال دور شدن از هم هستند و جهان در حال انبساط است. برای علم فیزیک در آن زمان حتی افرادی چون انیشتین نیز که قائل به جهان ایستا بودند که نه منبسط می‌شد و نه منقبض، دانستن جهانِ در حال انبساط بسیار حائز اهمیت بود. 2 سال بعد و با مقاله هابل (تلسکوپ هابل به افتخار او نامگذاری شده) بود که موضوع انبساط جهان فراگیر و یک واقعیت فیزیکی قلمداد شد.
همان زمان ها بود که لومَتر از چیزی شبیه مه‌بانگ یاد کرد و آنرا «اتم اولیه» خواند و اظهار داشت که جهان از نقطه‌ای در گذشته آغاز شده، گذشته‌ای که آنرا رخدادی «خلق گونه» دانست که البته در دهه 1980 از «تورم» کیهانی برای لحظات اولیه نام بردند.
اهمیت تاریخی این فیزیکدانِ کشیش تا جایی است که برای ارج گذاشتن تلاش‌هایش، در سال 2018، اتحادیهٔ بین‌المللی اخترشناسی قانون معروف هابل را به قانون هابل- لومَتر تغییر داد.
تا اینجا بحث های کیهانشناختی بود و تاریخی. دانسته‌هایی که علاقه‌مندان موضوع شاید مفید بیابندش اما بیاید از منظری جامعه‌شناختی و تبارشناسی اندیشه هم به آن نگاه کنیم که به امروز ایران نیز مربوط است.
نسبت علم و دین در غرب دارای تاریخی است که اکنون مجال پرداختن نیست اما برای ورود به بحث یک مثال مشخص زده شد از کشیشی که فیزیکدان است و از قضا یکی از جنجالی ترین موضوعات در فیزیک یعنی آغاز هستی را او مطرح کرده است. لومَتر به عنوان یک کشیش کاتولیک، ایمانش به خدا را مانعی برای تحقیقات علمی نکرده بود. در اتریش کشیش معروف دیگری با نام گرگور مندل نیز بود که حدود 60 سال پیش از لومَتر توانست قوانین حاکم بر انتقال صفات وراثتی را که حاصل آزمایش‌های او روی گیاه نخود فرنگی بود، شناسایی کند و به عنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود.

پیام خوزستان


حال سوال اینجاست در ایران ما آیا مورد مشابهی در سال‌های اخیر داشته‌ایم؟ آیا از قشر سنت‌گرای روحانیون، دانشمندی که نظریه‌ای یا دست کم مقاله‌ای جدی و تاثیرگذار در علم داشته باشد، معرفی شده است؟ البته بخشی از مساله، به موقعیت کلی تمدنی ایران برمی‌گردد که در چند سده اخیر دانشمند مطرح و بزرگ جهانی به خود ندیده است. با این حال، اگر هم توقع "روحانیِ دانشمند" را کنار بگذاریم دست کم این دغدغه را می‌توان داشت که روحانیون و حوزه‌های علمیه چقدر با دانش جدید سازگارند؟
به عبارت دیگر، آنچنانکه برخی کشیشان مذهبی، ایمانشان را طوری تعریف کرده‌اند که با واقعیات و مقتضیات علم جدید ناسازگار نیست، به نظر می‌رسد در ایران و نگرش اسلام‌گرا نیز تلاش برای برطرف کردن ناسازگاری‌ها، کاریست که برعهده روحانیون است. یعنی برخلاف ایده‌ای که در دهه‌های اخیر برخی مسلمانان در پیش گرفتند که یا گزاره‌های علمی را نفی کنند یا دست‌چین کنند تا با اعتقاداتشان ناسازگار نباشد (مثلا عدم اشاره در برخی کتب زیست شناسی به نظریه تکامل داروین و جزئیات آن)، به نظر می‌آید راه درست‌تر، تغییر و اصلاح برخی اعتقادات است تا با بدیهیات علمی روز ناسازگار نشود که این مهم، از جانب خود روحانیون که آشنا با جزئیات سنت هستند، امکان پذیر است. چنانکه برخی چهره‌های دینی در این رابطه تلاش کرده‌اند.
اگر طیف سنتی روحانیون و سایر سنت گرایان با علم جدید و اندیشه‌های پشت آن و تلاش‌هایی که در سیصد سال گذشته شده، به صورت دقیق آشنا شوند دیگر دوگانه غربی‌ها و ما را در امور سیاسی و تاریخیِ صرف که تنها در مفهوم «استعمار» متورم شده، ارزیابی نمی‌کنند. اگر بدانند همین مثلا موضوع مه‌بانگ، داستانش چگونه آغاز شد و چه نوابغی در طول سالیان و با چه تلاش‌هایی به این نظریات رسیده‌اند، غرب را با انگ «منحط‌ها» طرد نمی‌کنند.
البته مخاطب این جملات، سیاست‌بازانی نیستند که نانشان در دوگانه‌سازی‌هاست تا در یک صف‌کشی، خودِ برحق‌شان را در صدر نشانند و دیگرانِ باطل را درمقابل‌شان، بلکه همه روحانیون و سنت‌گرایانی است که سر در راه کشف حقیقت دارند. حقیقت، که امروز در علم خود را به موثرترین و واضح ترین حالت نمایان کرده، به مرور همچون حضور آرام‌آرام مصادیق تکنولوژیکش مانند موبایل و هواپیما و... خود را ظاهر خواهد کرد و بهتر آن است که ایمان و اعتقاد، همچون کشیش لومَتر طوری تعریف و بکار برده شود که با حقایق علمی، ناسازگار نشود. چرا که ناهمخوانی‌ها تضاد می‌آورند و پایان تضاد با شکست و پیروزی یک طرف همراه است و نیز خارج ماندن از قافله علم که دارد چهارنعل به افق‌های جدیدی همچون هوش مصنوعی، انسان رباتیک و زندگی در مریخ می‌تازد.
نویسنده: امین پاکزاد، کارشناس ارشد فیزیک

http://www.khozestan-online.ir/fa/News/832613/کشیش-فیزیکدان؛-آیا-مسلمانان-نیز-قادرند-روحانیون-دانش‌پیشه-معرفی-کنند؟
بستن   چاپ